ژوانژوان، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

ژوان اجابت یک دعا

بله!!نه!!!

سلام عشق مامان چند هفته پیش بهت یاد میدادم که وقتی صدات میزنم میگم ژوان بهم بگی بله اما با لج بازی میفهمیدی و میگفتی نه و میخندیدی، تا اینکه دو روز پیش میگفتی بیس بیس و منم ب جای آدامس جدیدا بهت شکلات میدم ، و گفتم اگه جوابمو بدی بهت بیس بیس میدم که در کمال ناباوری دیدم گفتی بله جند بار صدات زدم و گفتی بله و وقتی شکلاتتو‌دادم دوباره صدات زدم ژوان گفتی نه!! خیلی شیطونی، خیلی فضولی و همه چی رو میفهمی و سرب سر همه میزاری، نقطه ضعف همرو فهمیدی. چند روز پیش بهت گردو دادم، گردو رو توی دهنت پودر میکنی و میدی بیرون فکر کنم دوست نداری. چندوقت پیش هم خودت جیشتو‌ میگفتی و من تنبلی کردم و نبردمت توالت الان دیگه نمیگی. دیروز اثاث کشی دا...
25 مهر 1393

۱۵ ماهگی

سلام عسلی مامان، الان که دارم این مطلب رو میزارم سه روز از پانزدهمین ماهگرد تولدت میگذره و من با تاخیر اومدم برات بنویسم، چهاردهمین ماهگردت رو هم نتونستم بیام وبنویسم.   ساعت ۴ صبح و من از ترس خوابم نمیبره اما تو کوچولوی نازم کنارم خوابیدی، این روزا خیلی شیطونی میکنی و من عاشق شیرین کاری هاتم، تا یادم نرفته امروز و بگم چکار کردی و همینطوری برگردیم ب قبل،امروز ظهر بهت میگفتم ژوان من وقتی صدات میزنم بگو‌‌ بله، همینطوری گوش میکردی و من چندبار تکرار کردم یکم ازت دور تر شدم دیدم خودت داری میگی بوان دلی بوان دلی ‍‌‌« ب ژوان میگی بوان و به بله میگی دلی» دوباره بهت گفتم ژوان سریع گفتی نه و خندیدی، عاشق ای...
16 مهر 1393
1